وب پوشکی ها و ABDL ها

بخش فرم تماس وب مون متاسفانه مدت طولانی بود که از کار افتاده بود و کار نمی کرد برای همین تنها راه معرفی ایمیل به شما ، نوشتن اون تو یه پست بود:

[email protected]

تعجب نکنید ، ایمیل بالا معتبره و ادمین سایت مون پاسخگو ایمیل های شما هست و باید یادآوری کنم ایمیل بالا تو سرویس چاپار ساخته شده و از پروتکل های بین المللی مثل گوگل استفاده شده است.

یکی از کاربران وب مون ، کامنت خصوصی داشتن و گفتن که حتما پابلیش کنیم چون می خواستن نظر شون فقط تو نوشته ها باشه و جایی دیگه ظاهر نشده باشه ، ما هم پابلیش کردیم و برای مشاهده اول باید یسری توضیحات درباره کامنت ایشون به شما داده بشه بعد لینک را کپی بگیرید و برید به آدرس صفحه کامنت کاربرمون.

کامنت ایشون درباره موضوعات وب ما هست و بخاطر مشکل شب ادراری ایشون ، یه خاطره از خاطره هاشونو برای ما ارسال کردن که کوتاهم هست ، چون کامنت ایشون رو نمیشد اینجا پابلیش کنیم مجبور شدیم بزاریم یکی از وب های قدیمی مون تا راحت تر بشه بهش دسترسی داشته باشید و اینجا فقط لینک میدیم بهش.

سیستم سایت ما متاسفانه ، لینک های بلاگ رو از حالت لینک هاور خارج می کنه و تبدیل به متن میشن برای همین ما آدرس و لینک رو میدیم اگه روش کلیک کردید و باز نشد باید متن آدرس رو کپی کنید و در آدرس بار بزنید ، لینک کامنت ایشون:

https://becoming-diaper.blog.ir/post/6/انتقال-به-صفحه-کامنت-یکی-از-مخاطبان-وب/

یکی از کاربرای وبلاگ شخصی پوشک عاشق که مدیریت اون با مانی مشکین پور و علی ولیزاده هست و آدرسشم پایین همین نوشته می زارم اومده و کامنت گذاشته:

من خودم ارثی شبادراری دارم پسرمونم مثل خودمه خانومم شبا دو تا مونو پوشک یا لاستیکی می کنه یه بسته ملفیکس برای پسرمونه سایز بزرگ یه بسته هم جولی مال منه برای مسافرت و بعضی وقتا شب خونه نیستیم ولی چون گرونه خونه شبا لاستیکی میشیم.
یه شب تقریبا همین دو هفته پیش قبل خواب لاستیکی بست برای دو تا مون اول پسر مون بعد منو بست با کلی شوخی خنده و این چیزا خیلی خوش گذشت بعدش برای خواب منو و پسرم همو بغل کردیم و خواب مون برد صبح بلن شدم دیدم پوشکم خیسه پسره خواب بود رفتم به خانومم گفتم خیس کردم اومد تو رختخواب همونجایی که شب خوابیدیم عوضم کرد با دستمال مرطوب تمیزم کرد عین بچها عوضم کرد پاهامو داد بالا پسره خواب بود بعدش بدون ش.رت و شلوار با پیرن از اتاق اومدم بیرون گشنم بود می خواستم یه چیزی بخورم.
یه ساعت بعد پسرمون بیدار شد اونم با همین وضعییت... ... چقد خندیدیم و حال داد.

نام کاربر Daddy and Son هست و کامنت جذابی گذاشته شده ، نظر شما چیه! کامنت بدید!

لینک سایت پوشک عاشق متاسفانه بخاطر خطا های سیستمی غیر فعال شده است و آدرس آن https://diapers.blog.ir

تعجب کردید! آره خب الان صبح نیست ولی این چند وقت بخاطر امتحان های دانشگاه ، دیگه واسم صبح و شب نمونده از بس خوندم و تموم هم نمیشه درسای چرتوپرتم!    کار هم کم نیست ، خسته شدم می خوام یه مدتی فقط استراحت کنم که الانم نمیشه.

بازم متعجب نشید این پوشک من نیست ، یه عکس فیکه از اینترنت لینک گرفتم برای جذابیت این نوشته گذاشتم تا ربط هم داشته باشه به موضوع وب مون ، صبح که از خواب بلند میشید اگه از شب قبل پوشک شده باشید ، خیلی جذاب میشه صبح تون!!!!

تفریح خیلی از افراد ABDL برای لذت بردن و ایجاد احساس نشاط و انگیزه ، پوشک بستن یا لاستیکی شدن هست ، خود من که به عنوان محتواگذار و ادمین فعالیت می کنم دقیقا این احساس رو درک می کنم و همیشه بهم کمک کرده تا با نشاط زندگی کنم.

افراد ABDL ، تنها تفریح لذت بخشی که باعث افزایش امیدواری و نشاط شون میشه و باعث لطافت روحی روانی شون میشه ، بستن لاستیکی یا پوشک شدنه چون اگه مدت طولانی این تفریح رو بزارن کنار بعد از کنار گذاشتن احساس یکنواختی و خستگی می کنن.

سلیقه هم تو بستن پوشک و لاستیکی چیز عالیه و ABDL ها سلیقه های مختلفی با هم دارن ، یه عده ای خوش سلیقه و یه عده ای بی سلیقه هستن البته این نظر خودمه و باید کیفیت سلیقه هر آدم رو مقایسه کرد با سلیقه شخصی خود اونی که داره نظر میده ، ولی من خیلی روی زیبا و خوش استایل بودن پوشک و لاستیکی حساسم ، دوست دارم خوشگل و جذاب باشه

تو نوشته های بعدی علاوه بر معرفی انواع مارک های پوشک بچه و بزرگسال با سایز های مختلف ، درباره خوش استایل ترین و بی ریخت ترین پوشک ها و لاستیکی ها صحبت می کنیم ، در ادامه هم لینک تبلیغاتی میدیم برای دسترسی بهتر شما دوستان عزیز بازدیدکننده

هیچ وقت کسی دیگه ای رو مسخره نکنید چون ممکنه همون ویژگی که اون داره رو شما هم داشته باشید ، مسخره کردن دیگران باعث بی آبرو شدن خود تون میشه چون اگه ویژگی بدی از کسی دیگه رو بگید و خودتونم همون ویژگی رو داشته باشید ، دیگه اعتبار و ارزشی ندارید
کامیک پایین دقیقا همین رو نشون میده ، خرگوش سمت چپ با تعجب به پوشک و خوابیدن خرگوش سمت راست نگاه می کنه و با خودش میگه اون پوشک شده و لباس هم نداره مثل من نیست وقتی هم که خرگوش راست دل درد می گیره و تو پوشکش خرابکاری می کنه ، خرگوش سمت چپ مسخره اش می کنه و میگه من مثل اون نیستم و پی پی نمی کنم تو پوشکم ، از بوی خوب پوشک خرگوش سمت راست هم کلی ناراحت میشه ولی داستان از جایی قراره که در ادامه خود خرگوش سمت چپ ، دل درد بد تری میگیره و حسابی تو پوشکش پی پی می کنه طوری که لباس بچگونه اش هم باز میشه و حسابیم خجالت می کشه.
هیچ وقت خرگوش سمت چپ باورش نمیشد که اتفاق اینطوری براش بیفته و همش نتیجه مسخره کردن دیگران هست ، یاد بگیریم دیگران رو مسخره نکنیم آفرین

وب های ما بطور کل دو تا دامنه داره که یکیش دامنه https://ddtrdiaper.niloblog.com متعلق به وب نسخه بتا هست و یکی هم دامنه https://diaperlovers.niloblog.com متعلق به وب عادی ما است.

لطفا هر دو تا دامنه رو کپی کنید تا هر وقت خواستید بیایید وب و بازدید کنید راحت تر و سریع تر بیایید و دامنه های ما رو به دوستان تون هم معرفی کنید

برای بازدید از آخرین نوشته های ما اینجا کلیک کنید

این نوشته یک پست ثابت است و در صفحه اصلی همیشه بالای همه ی نوشته ها نمایش داده می شود ، برای مشاهده جدید ترین نوشته های وب ما لطفا اسکرول کنید و پایین این نوشته را مشاهده کنید

طاها یه نوجوان با مشکل شب ادراری هست ، او بخاطر مشکلش شب ها قبل خواب پوشک می شود و مامان طاها هر وقت طاها می خواهد بخوابد یا خواب شب تا صبح همیشه قبل خواب او را پوشک می کند ، طاها به پوشک شدن عادت کرده است اما باز هم وقتی‌ وسط خوابش ، جیش تو پوشک می کند ، بعد از خواب کاملآ احساس خیسی و گرمی داخل پوشک خودش دارد.

بعضی وقتا بخاطر کار های مامان طاها ، او باید منتظر بماند اونم تو یک پوشک خیس تا مامانش او را عوض کند ، مامان طاها برای تعویض پوشک او گاهی او را روی تخت و گاهی در حمام باز می کند.

اگر شما جای طاها بودید ، چه می کردید؟! آیا تحمل پوشک جیشی را داشتید؟!  آیا خود تان چسب های پوشک تان را باز می کردید یا اجازه می‌دادید کسی دیگر آن را انجام دهد ، کامنت بگذارید و بگویید

مامی: پسرم میتونی امروز بری حیاط ، بازی فقط مواظب باش خیس نشی مریض میشی

بیبی: باشه مامان ، دوست دارم یکمی آب بازیم کنم

مامی: آب بازی خوبه ولی‌ رو خودت مواظب باش نریزه

بیبی: باشه حتماً مامان

پسر بیبی: مامان یچیزی می خام بهت بگم

مامی: چی عزیزم ، وایسا چرا پوشکت اینقدر خیس و پره همین 15 دیقه پيش بستم برات؟!!!!

پسر: نمی دونم ولی‌ من جیش نکردم

مامی: البته که جیش کردی ، صبر کن .... آ خب اشتباه کردم راست میگی جیش نکردی ، آب رفته تو پوشکت 

مراقب باشید آب تو پوشک تون نره چون میشید یه بیبی جیش کن 

تو این نوشته می خام داستان گرایش خودم به ABDL رو برای شما بگم:

داستان علاقه خودم از بچگی شروع شد ، وقتی که از 8 سالگی کلا یادم میاد که بعضی وقتا سراغ این چیزا می رفتم و خونواده من یه خونواده عجیب و غریب هستن نه مذهبی هستند نه غیر مذهبی ، بابام مذهبی مامانم زیاد نه ، از طرفی عادت دارن هر چی خوب و با حاله رو بزارن کنار فقط طبق آداب رسوم (خیلی سس شر خود شون) به سبکی مزخرف و سنتی زندگی کنن.

من کاملا باهاشون مخالفم و خودم زندگی پر زرق و برق و تجملاتی دوست دارم ولی اونا میگن زندگی تجملاتی خوب نیست و از این حرفای مسخره ایی که قدیمیا زیاد میگن!

بخش اصلی داستان ، یکی از روز های 13 سالگی خودم هست ، من کلا تو نوجوونی علاقهم به پوشک بود و مثل بقیه هم کلاسی هام نبودم ، زیادم رفیق شر دور خودم نداشتم چند نفر از گوگولیای کلاس باهام رفیق بودن منم خجالتی بودم و یخرده گوشه گیر.

وقتی 13 ساله بودم یه خواهر کوچیک تر از خودم داشتم که اون موقع با ارفاق میشد 2 و نیم ساله و ننه بابام براش لاستیکی و پوشک (مای بیبی و مرسی زیاد بود) می خریدن ، منم یواشکی خوشم میومد میرفتم برشون میداشتم و بعضی وقتا استفاده می کردم ، تقریبا میتونم بگم سایزم بود ولی کامل و خوب بسته نمیشد ، من با روش هایی که الان نمیشه گفت یجوری می بستم اونا رو.

یه روز وقتی از مدرسه برگشتم و اومدم خونه ، مامانم و خواهرم میخاستن برن خونه مادربزرگم که خونه شون تو همون محله ای بود که ما ساکن بودیم ، مامانم بهم گفت ما میریم تو هم وسایل تو بزار خودت بیا گفتم باشه و اونا رفتن.

من برای تفریح یدونه از مرسی های خواهر کوچیکمو برداشتم و بستم و روش شلوار مدرسهم ، کتابای درسمو گذاشتم تو کیفم و بعد از ناهار راه افتادم برم پیش شون تا درسمم اونجا بخونم ، وقتی رسیدم خونه شون ، می خاستم قبل شروع درسم یکم استراحت کنم ، خوابیدم ولی قبل از اینکه خوابم ببره جیش داشتم از طرفی پوشکم پام بود نمی تونستم برم سرویس بازش کنم چون زیاد باز بسته شدن پوشک ، چسباش خراب میشه بسته نمیشه دیگه اونا هم می فهمیدن من پوشک بستم اگه می دیدن ، بهترین راه رو انتخاب کردم!!!!!! (جیش کردن تو پوشک)    بعدشم خوابم برد تا عصر

عصر بلند شدم دیدم عرق کردم پوشکمم گرم شده ، بلن شدم آماده شدم برای درس خوندن اونم درس تعلیم اجتماعی (خیلی سس شر)

بین درس خوندن هر وقت احساس راحتی و سبکی می کردم ، جیشم می ریخت تو پوشکم ولی هر وقت یاد این میفتادم که پوشک پامه ، چیز میشدم (چیز دیگه نمیشه بگم)    درسه هم لعنتی زیاد بود و خیلی حفظی داشت ، تموم بشو نبود.

تا آخر شب خوندم تا اینکه مامانم اومد تو اتاق گفت می خاد خواهر مو عوض کنه ، منم رفتم اتاق دیگه تا بخونم ادامه شو آخرشم یه صفحه موند و برگشتیم خونه خودمون (با همون پوشکی که من پام بود خیس و گرم)

همیشه آخر شب یه فرصتی میشد برم حموم برای نظافت و عوض کردن پوشک ولی اون شب این فرصت جور نشد ، تصمیم خودمو گرفتم بخوابم شاید صبح قبل مدرسه بتونم عوض کنم ، صبح بلن شدم دیدم بابام حموم رفته منم دیرم شده ، منم مجبور شدم با وضعیتی که از شب قبل داشتم برم مدرسه!

پوشکم خیس بود و آویزون ولی در حدی نه که خیلی معلوم باشه ، تو مدرسه هم زنگ کلاسی اول و دوم سعی کردم یا بشینم یا روبرو همکلاسی هام وایستم تا از پشت شلوارم زیاد کسی متوجه نشه ، از زنگ کلاسی سوم دیگه واقعا داشتم تو پوشکه می سوخت پوستم ، چاره اییم نداشتم ، سرویس بهداشتی مدرسه هم سطل نداشت و طوری بود که کسی رو نمیزاشتن زیاد وایسته اونجا.

با خوبی خوشی مدرسهم تموم شد و برگشتم خونه و خداروشکر اتفاق ضایع کننده ایی نیفتاد ، 

وقتی رسیدم خونه ، اولش رفتم سر ناهار تا مامانم و خواهرم شک نکنن من می خام برم حموم برای عوض کردن پوشکم چون مامانم بعد از ناهار معمولا خواهرمو می برد اتاق تا خواهرم بخوابه
بیشتر سختی داستان مال موقعی بود که قبل عوض کردن پوشکم ، باسنم داشت تو پوشک می سوخت و باید صبر می کردم مامانم و خواهرم برن اتاق

ریز جزییات داستان رو بیشتر از این بخام توضیح بدم ، میشه وقت تلف کنی چون جزییات داستان شبیه یه بیرون رفتن و تو جمع رفتن با پوشک هست اونم با پوشک خیس
داستان های دیگه اییم هست که یکیش تو ایام عید سال 1394 یکیش مرتبط با تابستون همون ساله اونا هم جالبن و میگم
یسری از کارا رو تو همون سن و سال وقتی نوجوون بودم همیشه انجام میدادم اونا رو هم تو نوشته های بعد میگم جالبن

درباره افراد ABDL هر چیزی تا به حال شنیدید نمی دونم ولی باید بگم خیلی هم چیز عجیبی نیست چون شما نمی دونید شاید همین الان کسی که کنار شماست یا کسی که مثلا امروز صبح باهاش صحبت کردید گرایشی حداقل به ABDL داشته باشه.

شاید کسی که نمی دونید و خوب نمی شناسید ، اطرافیان نزدیکش از گرایشاتش خبر دارن شایدم نه ولی به هر حال جای تمسخر نیست یعنی شما نمی تونید بگید چون یکی علاقه و گرایشش با من چنین تفاوتی داره باید مورد تمسخر قرار بگیره.

گرایش ABDL مثل گرایشات دیگه ، براش ژن پیدا نکردن یعنی تو ژنتیک هیچ زمینه ای برای این علاقه وجود ندارد و صرفا بخاطر تاثیرات روحی انسان ها بروی همدیگه هست ، تاثیرات مهم روحی روانی مثل شرایط خونوادگی و محدودیت ها و برخورداری ها.

خود من بخاطر شرایط خونوادگیم بیشتر به این سمت گرایش پیدا کردم و از طرفی خاطرات نوجوونیم بیشتر علاقه مندم کرد ، بعضیا هم مثل خودم باهاش خاطرات شیرین دارن و نمیشه بزارنش کنار ، توی نوشته های آینده می خام خاطرات خودم رو شبیه به داستان و کاملا واقعی بدون هیچ تغییری براتون تعریف کنم مطمئنا شما هم خوش تون میاد بدونید.

تو چند سایت مختلف راه هایی برای ترک گرایش ABDL وجود داشت و چند تا سایت حتی دارو معرفی کرده بودن ، اگه پیدا بشن تو نتایج سرچ براتون لینک میزارم تا شما هم بخونید ولی به هر حال ما که با این گرایش مون خوشیم و بنظر خودم این گرایش تو کشوری با این شکل و شمایل ، یه نعمته چون لازم نیست پول زیاد خرج رابطه با یکی دیگه (هر نوع رابطه ای) کنی و خودت میتونی با هم نوع های خودت رفیق بشی و با هم حال کنید و اینکه گرایش ABDL باعث میشه رفتار شما بچگانه و طوری تقریبا مودبانه باشه و در طول دورهمی ABDLها هم بی ادبی کمتر هست تا گرایشات دیگه که نمی دونم دقیقا فاز شون چیه!

اینو هم بگم ما الانم گروه داریم تو تلگرام و با هم ارتباط داریم و تقریبا 60 نفر عضو داریم که فعالن یسری ها هم فقط میرن و میان و نمی تونن مداوم عضو گروه باشن ، گروه نزدیک به 8 نفر ادمین داره که یکیش ادمین وب هم هست با نام مانی مشکین پور ، لینک گروه رو تو ساید بار گذاشتم و لینک ارتباط با خودم (عرفان والایی) و مانی مشکین پور هم همونجا قرار دادم می تونید کلیک کنید ، توی نوشته های بعدی دوباره هم لینک گروه و ارتباط با خودم و ادمین مانی مشکین پور رو میزارم.

پوشک کردن بزرگسالان که گرایش ABDL دارند یکی از تفریحات جذاب و رایج در کشور های پیشرفته مثل آلمان و آمریکا هست ، تو این کشور ها از بس رفاه برای مردم فراهم هست ، بچه هاشونم تا 6 سالگی پوشک میشن و استفاده از پوشک برای بچه و بزرگسال امری عادی هست اما تو کشور ما ، رفاه روز به روز کمتر میشه (با کمتر شدن رفاه مردم ، تقوا بیشتر میشه) ولی اگه زرنگ باشید میتونید با یادگیری ، تغییر وضعیت بدید تا بتونید زندگی مرفهی داشته باشید و از فانتزی های جذابی مثل گرایش معرفی شده لذت ببرید.

توی این نوشته گلچینی از بهترین مطالب و عکس های نسخه بتا وب مون رو با شما به اشتراک میزاریم ، مطالب و عکس ها درباره ی موضوع شب ادراری هست که قبل تر هم تو نوشته ایی گفته شد سن و سال نمی شناسه و ممکنه توی هر سنی از بچگی تا نوجوانی و تا بزرگسالی اتفاق بیفته ، حتی ممکنه اونایی که تا به حال سابقه شب ادراری نداشتن به علتی خاص در دوره ایی کوتاه یا طولانی دچار به این مشکل بشن
خب این مشکل هم راه حل هایی داره اگه مثلا مقدار شب ادراری زیاد نباشه میشه با زیرانداز حلش کرد اما اگه طرف موقع خواب ، یجا ثابت نباشه و مشکل شدید باشه دیگه زیرانداز هم جواب نمیده و اینکه تو مهمونی و مسافرت اصلا نمیشه زیرانداز استفاده کرد باید حتما لاستیکی یا پوشک استفاده بشه
خود من این مشکل رو داشتم و مسافرت ، پوشک شدم و در منزل لاستیکی میشدم ولی هیچکس غیر از من بین اطرافیان این مشکل رو نداشته

نظر شما چیه ، توی کامنت ها بگید و به اشتراک بزارید

اگه به یاد داشته باشید سال 1399 یه وب بود که ادمینش ، رفیق خودم هست اسمش محمد درویش بود یه پسر ABDL و خجالتی و با شخصیت عجیب و غریب که حالا بعدا با شما درباره اش صحبت می کنم ، یه وب داشت که ستاد فیلترینگ مسدودش کرد و بخاطر بعضی از بی دقت های محمد تو محتواگذاری وبش بود.

یه داستان تو وبش داشت که خیلی عالی بود و همچنان هم زیاد طرفدار داره با نام داستان بازی به یاد ماندنی ، درباره دو تا بیبی دوست داشتنی با نام های هلن و آرین که اینجا بخاطر حفظ حقوق کپی رایت اونو فقط بوسیله بازنویسی با ذکر منبع ، قرار می دیم:

هلن یک دختر بازیگوش بود و بیشتر دوست داشت با وسایل بازی پسرانه و چیز هایی مثل خانه سازی و . . مشغول بازی کردن شود.
او به قدری در هنگام بازی کردن،حواسش به کارش بود که همه چیز را فراموش می کرد حتی دست شویی رفتن و به همین دلیل خیلی اتفاق میفتاد که هنگام بازی،خودش را خیس کند و این مورد باعث شده بود که مادرش،بعد از گرفتن هلن از پوشک در سن سه سالگی،دوباره بعد از یک و سال نیم،یعنی  در چهار سالگی ، هلن را پوشک کند.
هلن در خانواده ایی بود که خیلی اهل رفت و آمد و مهمانی بودند و اتفاقا بیشتر اعضای فامیل هم مثل خانواده آنها،بچه داشتند ولی با سن های مختلف.

تقریبا هلن نزدیک به شش سال داشت که در روزی از روز های گرم تابستان به مهمانی دعوت شده بودند، مهمانی خانه دایی هلن.
قبل حاضر شدن خانواده،مامان هلن او را به اتاق برد و مثل همیشه پوشکش کرد و ساق شلواریش را پایش کرد و یک پیراهن و یک دامن صورتی و زیبا تنش کرد و او را حاضر کرد تا در مهمانی هم خوب جلوه کند و هم مشکلی پیش نیاید.
خود مادرش و پدرش هم از قبل حاضر شده بودند.

در راه،هلن داخل ماشین صندلی عقب نشسته بود و داشت با ماشین اسباب بازیی که خیلی دوستش داشت بازی می کرد و مثل همیشه غرق در بازی کردن بود که ناگهان احساس کرد صندلی ماشین کمی گرم تر شده است.
دستش را روی صندلی گذاشت و متوجه شد که اتفاقی نیفتاده است فقط آن جایی که خودش نشسته گرم شده است
با کمی فکر کردن فهمید که باز هم در حین بازی کردن ، درون پوشکش جیش کرده برای همین از ترس اینکه مامانش او را جلوی دایی و زندایی اش عوض نکند به روی خودش نیاورد.
 
کمی نگذشت که بالاخره به مقصد رسیدند و:
زنگ به صدا در آمد و اولین کسی که از خوشحالی به سمت آیفون دوید تا جواب دهد ، پسر دایی هلن بود.
بعد از اینکه هلن و پدر و مادرش وارد شدند ، اعضای خانواده دایی هلن از آنها به گرمی استقبال کردند و به آنها اجازه دادند کمی بنشینند و از مهمانان پذیرایی کنند.
آرین با پدر و مادرش هم روبروی مهمان نشستند و مشغول صحبت کردن شدند
در اینجا دوباره اتفاق دیگری درون پوشک هلن افتاد ، اتفاقی از نوع جیش که باعث شد پوشکش کمی حجیم تر شد.
موقع جیش کردن ، هلن به چهره دایی خودش خیره شد و بعد از اینکه کارش تموم شد بازم بروی خودش نیاورد!
دایی اش وقتی دید که هلن به او خیره شده بهش گفت: چیزی بخور عزیزم چه قدر خوشگل و ناز شدی؟
هلن رنگش سرخ شد و گفت: مرسی!

آرین بلند شد و به اتاقش رفت و با یک توپ بزرگ برگشت و به هلن گفت: میای اتاقم با هم بازی کنیم؟؟
هلن قبول کرد و به اتاق رفتند و خیلی زیاد غرق بازی کردن شدند.
صدای خنده بچه ها همراه صدای توپی که به در و دیوار کوبیده میشد ، از اتاقشان شنیده میشد ، هلن با شادی تمام توپ را به سمت آرین پرتاب می کرد و آرین هم به سمت هلن.
در لحظه ای که هلن بالا پرید تا توپ را بگیرد ، بعد از کمی مکث ، اتفاق سوم هم درون پوشکش افتاد
سومین خرابکاری باعث شد وقتی هلن در حال خندیدن بود ، خنده اش را قطع کند و دوباره به چیزی خیره شود ولی این بار به کمد اتاق آرین بعد هم با یه لبخند کوچیک ، ادامه بازی
دو ساعت از آمدن مهمان ها گذشته بود و والدین هلن مشغول گفت و گو با والدین آرین بودند و بچه ها هم با هم بازی می کردند ، ماشین بازی و دنبال بازی
خرابکاری های پشت سر هم درون پوشک هلن باعث شده بود پوشکش به شدت حجیم و آویزان شود و حتی تحمل آن همه جیش یک جا برای هلن سخت شده بود ولی از ترس به رویش نمی آورد و با آن شرایط دنبال آرین می دوید و آرین دنبالش
در یک لحظه ، پایش به لبه فرش گیر کرد و با زانو زمین خورد طوری که دامنش کنار رفت و برجستگی پوشکش از روی ساق شلواریش معلوم شد و آرین آن را دید.
آرین به فکر فرورفت و به خودش گفت: چی بود که من دیدم؟ شبیه پوشک بود! هلن و پوشک؟؟؟؟؟!!!!! حتما اشتباه دیدم ، پوشک نبود ، لباسش بود!
مامان هلن که مشغول گفت و گو با مامان آرین بود از بیرون اتاق هلن و پسر دایی اش را تحت نظر داشت وقتی دید هلن در هنگام بازی خوب نمی تواند بدود و پشت ساق شلواریش حجیم شده ، فهمید که وضعییت درون پوشک دخترش خراب است ، به مامان آرین گفت: ببخشید! یک لحظه من کاری دارم و بلند شد و به اتاق رفت و جلوی آرین ، دامن هلن را بالا زد و داخل پوشکش را نگاه کرد آرین هم داشت میدید و مطمئن شد که درست دیده! برجستگی پشت ساق شلواری هلن ، پوشکه.

آرین با تعجب نگاه می کرد! وقتی مامان هلن داخل پوشک هلن را دید دست او را گرفت و او را با یه زیرانداز که از کیفش درآورد روی تخت اتاق آرین خواباند و همانجا ساق را از پایش در آورد و چسب های پوشکش را باز کرد تا عوضش کند.
هلن هم نق میزد ولی مادرش ، دستمال مرطوب و پوشک هلن همراه روغن هم از کیفش درآرود و کارش را آغاز کرد.

وقتی مادر هلن ، جفت پاهای هلن را بالا داده بود تا پوشک را زیر هلن بگذارد و او را پوشک کند ، هلن به آرین گفت: صبر کن! الان میام ادامه بازی ، مثلا تو دزد و من پلیس.
آرین که داشت همه چیز را زنده تماشا می کرد با نهایت تعجب گفت: باشه!!!!!!!!!!!

کمی نگذشت که پوشک از بین پا های هلن عبور کرد و دور کمرش با چسب های آبی رنگ اش بسته شد و مامان هلن ، ساق را پای هلن کرد و دامنش را پایین داد و به هلن گفت: ادامه بازی خوش بچه ها!!

هلن بلند شد برای ادامه بازی ، در هنگام بازی آرین با خود می گفت: او دختر است ، طبیعی است که پوشک می شود ، من پسر هستم ، نباید پوشک بشوم.

مامان هلن دوباره روی مبل روبروی مامان آرین نشست و مامان آرین گفت: چی شده بود؟؟
مامان هلن: هیچ چی ، پوشک هلن رو عوض کردم.
مامان آرین با تعجب گفت: پوشک هلن؟؟ مگه هلنو پوشک می کنی؟
مامان هلن: اره چون اگر پوشک نباشد خودش را خیس می کند.
در این جا مامان آرین کمی به فکر فرو رفت و بعد گفت: آرینم بعضی شبا تو خواب خودشو خیس می کنه ولی من پوشکش نکردم تا حالا!!!!
مامان هلن: چرا؟ اشکالی نداره! پوشکش کنی خیالت راحت تره.
و ادامه صحبت . . . .

بعد از نیم ساعت گفت و گو مامان هلن ، ساعت را نگاه کرد و گفت دیگه دیروقته ما باید بریم مامان آرین گفت کجا حالا باشید تازه داریم با هم مچ میشیم مامان هلن گفت: فردا باید بریم سرکار هلنم باید بره پیش دبستانی ولی با اصرار مامان آرین ، مهمونا بیشتر خونه میزبان موندن.

وقت خواب آرین رسید و مامان آرین چون شک داشت ممکنه دوباره امشبم آرین جاشو خیس کنه تصمیم گرفته بود بر اساس صحبتایی که با مامان هلن داشت ، پسر شو شب برای خواب پوشک کنه ، بلند شد و گفت: ببخشید و رفت به اتاق بچه ها و در کمد وسایل آرین را باز کرد و یکی از پوشک های خود آرین که در زمان خردسالی برایش خیلی بزرگ بود ولی آن موقع اندازه اش میشد را برداشت.

آرین و هلن با هم قایم موشک بازی می کردند و هلن پشت تخت طوری که آرین او را نبیند قایم شده بود.
مامان آرین گفت: پسرم وقته خوابه دیگه! بیا اینجا ببینمت!

آرین جلو آمد و گفت: بله مامان!

در اینجا مامانش شلوارش را پایین کشید ، آرین متعجب شد و وقتی مامانش می خواست شرتش را هم در بیاورد فهمید که او را می خواهد پوشک کند داد زد: نه نمی خوام!

مامانش شرت آرین را می کشید تا دربیاورد ولی آرین آن را با دستش گرفته بود و همینکه خواست فرار کند ، مامان آرین با دست دیگرش هم آن را کشید و آرین زمین خورد و شرتش از پایش درآمد.
آرین با تیشرتش و پایین تنه کلا بدون لباس ، بلند شد و شروع کرد دویدن و از اتاق خارج شد ، جلوی مامان هلن از دست مامان خودش فرار می کرد و مامانشم با یه پوشک دنبالش می دوید مامان هلن هم فقط می خندید!!!!!
بالاخره بعد از چند دقیقه فرار و مقاومت مامان آرین ، او را روی مبلی که مهمان ها روی آن مینشستند گیر انداخت و با گرفتن جفت پاهای آرین ، راه فرار را بر او بست.

آرین که دیگر نمی توانست کاری کند شروع کرد به گریه کردن و داد زدن و تکان خوردن در آخر هم پوشک شد!!!! 

هلن هم در اول این اتفاق پشت تخت بود ولی بعد از شنیدن داد های آرین ، جلو آمد و همه چیز را دید.

آرین با پیراهن کج و پوشک ، بدون شلوار به سمت هلن رفت و اشک هایش را از صورتش پاک کرد و گفت: بیا ادامه بازی قبل از اینکه بخوابم

داستان هلن و آرین با نام بازی بیاد ماندنی یکی از شاهکار های وب فنجان کوچک در سال 1399 بود و نویسنده اش رفیق خودم ، محمد درویش بود نمی دونم داستان واقعیه یا نه ولی خیلی عالیه

در این نوشته قصد دارم با شما درباره نحوه فعالیت نسخه نهایی وب پوشکی ها و افراد پوشک عاشق صحبت کنم ، قبل از شروع به صحبت باید خدمت شما بگم که وب ما از کد های اسکریپتی پیشرفته استفاده می کنه و اونایی که با گوشی بخصوص میان بازدید کنن ، حتما باید بروزر خود شونو تغییر بدن یا آپدیت کنن در غیر این حالت ، مشکل بارگذاری و تغییر صفحه خواهند داشت ، سعی کنید با بروزر هایی مثل موبایل لایبرری یا بروزر سیستم عامل اندروید گوشی بیایید یا اگه با دسکتاپ هستید از اپرا یا موزیلا استفاده کنید.

شما می تونید با ما همکاری کنید تو بخش های مختلف مثل تولید محتوا ، محتوا گذاری ، بازدید از وب ، برای اطلاعات بیشتر می تونید با ادمین ها صحبت کنید از طریق سیستم چت یا کامنت های وب یا حتی ایمیل های ادمین های سایت ، سایت ما در حال حاضر علاوه بر ادمین های فعال در حوزه محتوا ، دارای دو مدیر است که به کار همگی نظارت می کنند.

سایت پیش روی شما ، هیچگونه محتوای نامناسب ندارد و همه ی محتوا ها مناسب تمامی افراد است ، اگرم بابت این قضیه سوالی دارید باید بگم خدمت تون که سیف سرچ گوگل نمیزاره محتوای نامناسب بزاریم سایت و ستاد فیلترینگ هم که منتظره تا پیدا کنه و مسدود کنه!

خیلی ها درباره سیستم چت و کامنت گذاری سوال دارن ، لازم نیست حتما اطلاعات دقیق خود تونو بزارید تو کادر های خواسته شده برای ارسال پیام در سیستم چت و بخش کامنت ها ، شما می تونید اطلاعات خواسته شده را کاملا فیک تکمیل کنید حتی می تونید اینطوری بنویسید:

نام: قققققق     نام خانوادگی:  زززززز    ایمیل:  ببببببب    متن کامنت یا پیام:  ****متن خود تونو بنویسید****

اینطوری ناشناس می تونید ارتباط داشته باشید ، تکمیل اطلاعات دقیق به عهده و اختیار خود تون هست.

در انتها باید بگم این وب متعلق به همه ی اقشار جامعه جهت آشنایی با گرایش علاقه به پوشک و گرایش و هویت ABDL است و اگه از دیدن محتوا های ما ناراحت شدید یا خواستید فحش و ناسزا بدید ، باید خدمت تون بگم کامنت تون تایید نمیشه و پیام شما از سیستم حذف میشه و ریپلای نمیشه چون قرار نیست آدم بی ادب اینجا ، فعالیت کنه.

سپاس

در نسخه عادی وب افراد abdl ، درباره هویت این اشخاص و کلمه مخفف abdl توضیح داده شد ، کلمه مخفف abdl به معنی adult baby / diaper lover است و زیر شاخه ای از bdsm و lgbt محسوب می شود یعنی افراد با این هویت ، بیشتر مایل اند با گیر افتادن و به خواست خود محدود شدن ، لذت ببرند و بیشتر تمایل دارند با همجنس خود در ارتباط باشند.

این افراد با پوشک بستن و علاقه به پوشک ، لذت می برند و رفتار های کودکانه ایی دارند البته زیرشاخه ایی از abdl وجود دارد که به آن dl گفته می شود و فرد رفتار بچگانه ندارد ولی در بقیه ویژگی ها با abdl ها ، مشترک است.

برای مطالعه اطلاعات تکمیلی لطفا به آدرس پایین مراجعه کنید:

برای مطالعه بیشتر درباره هویت abdl روی این لینک کلیک کنید

با گذر سال های طولانی ، گرایشات زیادی در کشور شناسایی شده اند که در سطح جهانی هم دیده شده اند اما گرایش abdl ، فقط در کشور های پیشرفته از جمله آمریکا و اروپا ، شناخته شده است و در کشور هایی مثل ایران ، خیلی ناآشنا بنظر می رسد.

یک فرد abdl و علاقه مند به پوشک شدن ، گاهی برای رفع نیاز های خود باید سختی هایی را متحمل شود که در ایران به دلیل فرهنگ های سنتی ، زیاد دیده می شود اما در جوامع پیشرفته با توجه به اینکه برای هر نیاز خود پاسخ دارند پس تحمیل سختی کمتر است.

برای مثال افراد abdl علاقه به بستن پوشک abdl دارند که فقط با قیمت بالا از سایت های خارجی یا با واسطه می توانند از ایران تهیه کنند ، ادارات دولتی به هیچ وجه اجازه ورود چنین کالا هایی را نمی دهند به دلیل غیر شرعی بودن (به اصطلاح مذهبیون) و نداشتن ارز برای وارد کردن.

در حال حاضر تنها سایت فروشنده ابزار abdl در ایران سایت مالتینا است که نسخه فارسی سایت آمازون است و قیمت اجناس در آن به دلار است ، مثلا فرد اگر بخواهد 60 دلار کالا از مالتینا سفارش دهد باید مبلغ ریالی زیادی را پرداخت کند.

در نسخه بتا وب پیش روی شما ، درباره این موضوعات بیشتر توضیح خواهیم داد.